بررسی مدل گزینه وام در بازارسازی ارزهای دیجیتال و خطرات آن برای پروژهها
مدل گزینه وام چگونه کار میکند و چرا به انحراف کشیده میشود؟, دفترچه بازی بازارسازان: نگاهی به عملکرد DWF Labs و Wintermute در مدل گزینه وام, پس از دریافت توکنها، چه سرنوشتی در انتظار پروژهها خواهد بود؟, آیا تمام معاملات بازارسازی به فاجعه ختم میشوند؟, بازاندیشی در مشوقهای بازارسازان: آیا مدل ریتینر جایگزین بهتری است؟, ضرورت افزایش آگاهی، شفافیت و پاسخگویی در بازارسازی ارزهای دیجیتال
“`html
مدل گزینه وام در بازارسازی ارزهای دیجیتال: نیروی محرکه یا تهدید ویرانگر؟
یک بازارساز کارآمد و متعهد میتواند نقش کاتالیزور را برای یک پروژه ارز دیجیتال ایفا کند و آن را به سکوی پرتابی به سوی موفقیت رهنمون سازد. بازارسازان با باز کردن درهای صرافیهای بزرگ به روی توکنهای جدید و تزریق نقدینگی حیاتی به بازار، به پروژهها کمک میکنند تا قابلیت معامله توکنهای خود را تضمین کرده و به رشد و توسعه پایدار دست یابند. نقدینگی، به مثابه خون در رگهای بازار، برای سلامت و پویایی هر پروژه ارز دیجیتال ضروری است و بازارسازان نقش کلیدی در تامین این نقدینگی ایفا میکنند. با این حال، در دنیای پیچیده و پرنوسان ارزهای دیجیتال، همیشه همهچیز به این سادگی پیش نمیرود. زمانی که انگیزههای نامناسب و ساختارهای معیوب در قراردادهای بازارسازی گنجانده شوند، همان بازارساز که قرار بود نیروی محرکه پروژه باشد، میتواند به یک نیروی ویرانگر و مخرب تبدیل شود و پروژه را به ورطه نابودی بکشاند.
در میان پیشنهادات متنوع و گاه فریبنده دنیای بازارسازی، «مدل گزینه وام» به عنوان یکی از محبوبترین و در عین حال سوءتعبیرشدهترین مدلها شناخته میشود. در این مدل، پروژه ارز دیجیتال توکنهای خود را به یک بازارساز وام میدهد و بازارساز متعهد میشود که از این توکنها برای اهدافی همچون ایجاد نقدینگی، بهبود ثبات قیمت و تسهیل فرایند لیست شدن در صرافیهای معتبر ارز دیجیتال استفاده کند. در نگاه اول، این مدل یک معامله برد-برد به نظر میرسد: پروژه به نقدینگی مورد نیاز خود دست مییابد و بازارساز نیز از فرصت کسب سود از طریق بازارسازی بهرهمند میشود. اما واقعیت تلخ این است که مدل گزینه وام برای بسیاری از پروژههای نوپا و جوان، نه تنها سکوی پرتاب نبوده، بلکه به مثابه حکم اعدامی بوده است که به نابودی آنها انجامیده است.
در پشت پرده این معاملات به ظاهر جذاب و سودمند، شماری از بازارسازان از ساختار بحثبرانگیز وام توکن در مدل گزینه وام سوءاستفاده کرده و به جای حمایت از پروژهها، به ثروتمندسازی خود به قیمت نابودی آنها میپردازند. این معاملات که اغلب با وعدههای کمریسک و پربازده به تیمهای نوپای کریپتو معرفی میشوند، در عمل میتوانند به شدت قیمت توکن را متزلزل کرده و تیمهای جوان و بیتجربه را برای جبران خسارات و بازگشت به مسیر اصلی، با چالشهای طاقتفرسایی مواجه سازند. در این مقاله، به بررسی عمیقتر مدل گزینه وام در بازارسازی ارزهای دیجیتال خواهیم پرداخت و تلاش خواهیم کرد تا زوایای پنهان و خطرات احتمالی این مدل را برای پروژهها آشکار سازیم. همچنین، به بررسی نمونههایی از شرکتهای بازارساز فعال در این حوزه و ارائه راهکارهایی برای انتخاب بازارساز مناسب و اجتناب از دام معاملات زیانبار خواهیم پرداخت. هدف نهایی این مقاله، افزایش آگاهی پروژههای ارز دیجیتال، به ویژه پروژههای نوپا، از پیچیدگیها و مخاطرات مدل گزینه وام و توانمندسازی آنها برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و محافظت از منافع پروژههایشان در برابر بازارسازان سودجو است.
مدل گزینه وام چگونه کار میکند و چرا به انحراف کشیده میشود؟
آریل گیونر، بنیانگذار موسسه حقوقی Givner Law، در مصاحبهای با Cointelegraph، به تشریح سازوکار مدل گزینه وام و دلایل انحراف آن از اهداف اولیه و تبدیل شدن به ابزاری برای سوءاستفاده و سودجویی پرداخت. به گفته گیونر، «نحوه عملکرد مدل گزینه وام به این صورت است که بازارسازان اساساً توکنهای پروژه را با قیمت مشخصی به عنوان وام دریافت میکنند. در ازای دریافت این توکنها، بازارسازان متعهد میشوند که توکنهای پروژه را در صرافیهای بزرگ ارز دیجیتال لیست کنند. و در صورتی که نتوانند این کار را انجام دهند (یعنی توکن را در صرافیهای بزرگ لیست نکنند)، موظف خواهند بود که پس از گذشت یک سال، توکنها را با قیمت بالاتری به پروژه بازگردانند.» این شرایط در ظاهر بسیار جذاب و منصفانه به نظر میرسد، اما در عمل، متاسفانه اغلب به سناریویی کاملاً متفاوت و به ضرر پروژه منتهی میشود.
گیونر در ادامه به تشریح سناریوی رایج سوءاستفاده از مدل گزینه وام میپردازد: «اتفاقی که معمولاً رخ میدهد این است که بازارسازان به محض دریافت توکنهای وام گرفته شده، بیدرنگ اقدام به تخلیه (Dump) گسترده آنها در بازار میکنند. این حجم عظیم فروش اولیه، طبیعتاً منجر به کاهش شدید و ناگهانی قیمت توکن در بازار میشود. پس از آنکه قیمت توکن به میزان قابل توجهی کاهش یافت، بازارسازان فرصت را غنیمت شمرده و با استفاده از همان نقدینگی که از فروش اولیه توکنها به دست آوردهاند، اقدام به جمعآوری و خرید مجدد توکنها از بازار با قیمتهای بسیار پایینتر میکنند. به این ترتیب، بازارسازان سود قابل توجهی را از اختلاف قیمت فروش و خرید مجدد توکنها به جیب میزنند، در حالی که پروژه ارز دیجیتال با یک نمودار قیمت نابود شده، جامعهای دلسرد و بیاعتماد، و آیندهای نامعلوم رها میشود.»
گیونر با تاکید بر تجربه خود در مواجهه با پروندههای متعدد مربوط به مدل گزینه وام، اظهار میدارد: «من تاکنون ندیدهام که هیچ پروژه ارز دیجیتالی واقعاً از همکاری با این نوع بازارسازان سود ببرد. البته من مطمئنم که بازارسازان اخلاقی و متعهدی نیز در این صنعت وجود دارند که با هدف کمک به رشد پروژهها فعالیت میکنند، اما متاسفانه بازارسازان بزرگتری که من شخصاً با آنها مواجه شدهام، اغلب تنها به فکر کسب سودهای کوتاهمدت و نابودی نمودار قیمت پروژهها هستند.» این اظهارات هشداردهنده، زنگ خطری جدی برای پروژههای ارز دیجیتال است که به دنبال همکاری با بازارسازان برای بهبود نقدینگی و توسعه بازار توکنهای خود هستند. انتخاب یک بازارساز نامناسب و اعتماد بیجا به مدل گزینه وام میتواند عواقب جبرانناپذیری را برای یک پروژه به همراه داشته باشد و حتی به نابودی کامل آن منجر شود.
دفترچه بازی بازارسازان: نگاهی به عملکرد DWF Labs و Wintermute در مدل گزینه وام
همانطور که پیشتر اشاره شد، شرکتهایی مانند DWF Labs و Wintermute از جمله شناختهشدهترین و فعالترین بازارسازان در صنعت ارزهای دیجیتال به شمار میروند. بررسی پیشنهادات و قراردادهای حاکمیتی که توسط Cointelegraph انجام شده است، نشان میدهد که هر دو شرکت، مدل گزینه وام را به عنوان بخشی از خدمات خود به پروژههای ارز دیجیتال ارائه میدهند. اگرچه شرکت Wintermute خدمات خود را با عنوان «ارائه نقدینگی» معرفی میکند، اما ماهیت عملکردی آن در بسیاری از موارد شباهت قابل توجهی به مدل گزینه وام دارد.
در واکنش به گزارشهای منتشر شده در مورد خطرات مدل گزینه وام، شرکت DWF Labs در پاسخ به سوالات Cointelegraph اعلام کرد که برای تامین مالی موقعیتهای معاملاتی خود، به فروش داراییهای وام گرفته شده از پروژهها متکی نیست. این شرکت مدعی است که ترازنامه مالی قوی و مستحکمی دارد که به آن اجازه میدهد عملیات بازارسازی خود را در صرافیهای مختلف بدون نیاز به ریسک انحلال و فروش توکنهای وام گرفته شده، انجام دهد. آندری گراچف، شریک مدیرعامل DWF Labs، در پاسخ کتبی به Cointelegraph اظهار داشت: «فروش توکنهای وام گرفته شده از قبل، به ویژه برای توکنهای کوچک تا متوسط، میتواند به نقدینگی یک پروژه آسیب جدی وارد کند. ما در DWF Labs به هیچ وجه در تجارت تضعیف اکوسیستمهایی که در آنها سرمایهگذاری میکنیم، نیستیم و هدف اصلی ما همواره کمک به رشد و شکوفایی این اکوسیستمها بوده است.»
با وجود تاکید DWF Labs بر تعهد خود به رشد اکوسیستم ارزهای دیجیتال، برخی از تحلیلگران زنجیرهای و ناظران فعال در این صنعت، نگرانیهایی را در مورد رویههای معاملاتی این شرکت و به ویژه نحوه استفاده از مدل گزینه وام مطرح کردهاند. این نگرانیها عمدتاً حول محور شفافیت عملکرد شرکت و میزان پایبندی آن به وعدههای داده شده به پروژهها میچرخد. شرکت Wintermute نیز در پاسخ به درخواست Cointelegraph برای اظهار نظر در مورد مدل گزینه وام، از ارائه هرگونه توضیحی خودداری کرد و سکوت را ترجیح داد. با این حال، اوگنی گایووی، مدیرعامل Wintermute، در یک رشته توییت در ماه فوریه، تلاش کرد تا بخشی از فعالیتهای این شرکت را برای جامعه ارزهای دیجیتال تشریح کند. وی به صراحت اعلام کرد که Wintermute یک موسسه خیریه نیست، بلکه یک شرکت تجاری است که هدف اصلی آن «کسب درآمد از طریق معاملهگری» است. این اظهارات اگرچه شفافیت نسبی را در مورد انگیزههای Wintermute نشان میدهد، اما همچنان ابهاماتی را در مورد نحوه عملکرد این شرکت در مدل گزینه وام و میزان توجه آن به منافع پروژهها باقی میگذارد.
پس از دریافت توکنها، چه سرنوشتی در انتظار پروژهها خواهد بود؟
Jelle Buth، یکی از بنیانگذاران شرکت بازارسازی Enflux، در مصاحبه با Cointelegraph، تاکید کرد که مدل گزینه وام تنها به بازارسازان شناختهشدهای مانند DWF Labs و Wintermute محدود نمیشود و متاسفانه، طرفهای دیگری نیز در بازار وجود دارند که پیشنهادات «غارتگرانهتری» را در قالب این مدل به پروژهها ارائه میدهند. به گفته Buth، این پیشنهادات اغلب بر مبنای «داوری اطلاعاتی» شکل میگیرند. در این نوع معاملات، بازارساز به خوبی از مزایا و معایب قرارداد آگاه است، اما آن را به گونهای به پروژه ارائه میدهد که ظاهراً برای پروژه سودمند و جذاب به نظر برسد.
Buth در ادامه به تشریح وعدههای فریبندهای که بازارسازان در مدل گزینه وام به پروژهها میدهند، میپردازد: «بازارسازان به پروژهها میگویند: “این یک فرصت بازارسازی رایگان است! شما به عنوان یک پروژه، نیازی به سرمایهگذاری اولیه و ارائه سرمایه ندارید. ما تمام سرمایه لازم را فراهم میکنیم و خدمات بازارسازی را به صورت کاملاً رایگان به شما ارائه میدهیم.”» این وعدهها به ویژه برای پروژههای نوپا و کمبودجه که اغلب با محدودیتهای مالی دست و پنجه نرم میکنند، بسیار وسوسهانگیز و غیرقابل چشمپوشی به نظر میرسند. اما در مقابل، بسیاری از پروژهها به طور کامل از معایب و خطرات پنهان معاملات مدل گزینه وام آگاه نیستند و متاسفانه زمانی به عمق فاجعه پی میبرند که دیگر کار از کار گذشته و خسارات جبرانناپذیری به پروژه وارد شده است.
Buth به پروژهها توصیه میکند که پیش از امضای هرگونه قرارداد مدل گزینه وام، به دقت بررسی کنند که آیا وام دادن توکنهایشان واقعاً منجر به ایجاد نقدینگی باکیفیت و پایدار در بازار خواهد شد یا خیر. به گفته وی، نقدینگی باکیفیت را میتوان از طریق بررسی دقیق دفترچه سفارشات صرافیها و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) بازارساز، پیش از انعقاد قرارداد، ارزیابی کرد. متاسفانه، در بسیاری از معاملات مدل گزینه وام، شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) یا به طور کلی نادیده گرفته میشوند و یا به صورت مبهم و غیرقابل اندازهگیری تعریف میشوند که عملاً ارزش چندانی برای پروژه ندارند. Cointelegraph در بررسی عملکرد توکن پروژههای متعددی که قراردادهای مدل گزینه وام را با بازارسازان مختلف امضا کرده بودند، به نتایج تکاندهندهای دست یافت. در اکثر این موارد، پروژهها پس از همکاری با بازارسازان، نه تنها به اهداف مورد نظر خود نرسیدند، بلکه در وضعیت به مراتب بدتری نسبت به قبل قرار گرفتند و قیمت توکن آنها به شدت سقوط کرد.
نموداری که Cointelegraph منتشر کرده، عملکرد قیمت شش پروژه ارز دیجیتال را که تحت توافقنامه مدل گزینه وام با بازارسازان مختلف همکاری کردهاند، به تصویر میکشد. نتایج این بررسیها در تمامی موارد یکسان بوده است: پروژهها با کاهش شدید قیمت توکن خود مواجه شده و به جای ارتقا و پیشرفت، به عقب رانده شدهاند. کریستین اسلاو، یکی از بنیانگذاران شتابدهنده Web3 Delta3، با تایید این یافتهها، به Cointelegraph میگوید: «ما در شتابدهنده Delta3 با پروژههای متعددی کار کردهایم که پس از ورود به مدل گزینه وام، آسیبهای جدی و بعضاً جبرانناپذیری را تجربه کردهاند. متاسفانه، الگوی رفتاری بازارسازان در این مدل تقریباً همیشه یکسان است: آنها توکنها را دریافت میکنند و بلافاصله شروع به تخلیه گسترده آنها در بازار میکنند. این تقریباً همان سناریویی است که در اکثر موارد شاهد آن هستیم.»
آیا تمام معاملات بازارسازی به فاجعه ختم میشوند؟
با وجود گزارشهای نگرانکننده در مورد خطرات مدل گزینه وام، باید تاکید کرد که تمام معاملات بازارسازی لزوماً به فاجعه و نابودی پروژهها منجر نمیشوند. مدل گزینه وام ذاتاً مضر و زیانبار نیست و حتی در شرایط خاص و برای پروژههایی با ویژگیهای مشخص، میتواند مزایایی را نیز به همراه داشته باشد. با این حال، همانطور که Jelle Buth به درستی اشاره میکند، ساختار ضعیف، غیرشفاف و نامناسب این مدل میتواند به سرعت آن را به یک ابزار غارتگرانه و سوءاستفادهگرانه تبدیل کند. یک مشاور لیستینگ صرافیهای ارز دیجیتال که به شرط ناشناس ماندن با Cointelegraph به گفتگو پرداخته است، این نکته را تایید کرده و بر اهمیت مدیریت صحیح و حرفهای روابط نقدینگی توسط پروژهها تاکید میکند.
این مشاور با ارائه یک مثال عینی، به تشریح اهمیت مدیریت نقدینگی در معاملات بازارسازی میپردازد: «من پروژهای را میشناسم که به طور همزمان با ۱۱ بازارساز مختلف همکاری میکند. جالب اینجاست که حدود نیمی از این بازارسازان از مدل گزینه وام استفاده میکنند و مابقی از شرکتهای کوچکتر و با مدلهای قراردادی متفاوت بهره میبرند. با وجود استفاده از مدل گزینه وام توسط برخی از بازارسازان همکار، قیمت توکن این پروژه به هیچ وجه دچار تخلیه گسترده و سقوط ناگهانی نشد. دلیل این امر، مدیریت هوشمندانه و حرفهای تیم مدیریتی پروژه بود که به خوبی میدانستند چگونه قیمت توکن را مدیریت کرده و ریسکهای همکاری با بازارسازان مختلف را به صورت متوازن بین شرکای متعدد خود توزیع کنند.» این مثال نشان میدهد که با برنامهریزی دقیق، مدیریت ریسک هوشمندانه و تنوعبخشی به شرکای نقدینگی، میتوان تا حد زیادی از خطرات بالقوه مدل گزینه وام کاست و از مزایای بازارسازی به نحو احسن بهرهمند شد.
این مشاور در ادامه، مدل گزینه وام را با فرایند وامگیری از بانک مقایسه میکند: «همانطور که بانکهای مختلف، نرخهای بهره متفاوتی را برای وامها ارائه میدهند، بازارسازان نیز مدلهای قراردادی متنوعی را برای ارائه خدمات بازارسازی به پروژهها پیشنهاد میکنند. هیچ بانکی یک کسبوکار زیانده را اداره نمیکند، مگر اینکه انتظار بازگشت سرمایه و کسب سود داشته باشد. در بازار ارزهای دیجیتال نیز، بازارسازان به دنبال کسب سود از فعالیتهای خود هستند و مدل گزینه وام، تنها یکی از ابزارهای آنها برای دستیابی به این هدف است.» وی در ادامه تاکید میکند که در بازار پیچیده و پویای ارزهای دیجیتال، تعادل قدرت اغلب به نفع کسانی است که اطلاعات بیشتری دارند و از پیچیدگیهای بازار آگاهتر هستند. «در این عرصه رقابتی، بقا با شایستهترینها و آگاهترینها خواهد بود.»
با این حال، برخی از فعالان بازار معتقدند که ریشه مشکلات مدل گزینه وام عمیقتر از مسائل مدیریتی و قراردادی است. آرتور چونگ، بنیانگذار DeFiance Capital، در یک پست اخیر در شبکه اجتماعی X، صرافیهای متمرکز ارز دیجیتال (CEX) را متهم کرد که عامدانه چشم خود را بر قیمتگذاریهای مصنوعی و دستکاریشده ناشی از همکاری پروژههای توکن با بازارسازانی که به صورت هماهنگ و سازماندهیشده عمل میکنند، بستهاند. وی در این پست به صراحت نوشت: «اعتماد به بازار آلتکوینها به شدت در حال از بین رفتن است. واقعاً جای تعجب دارد که صرافیهای متمرکز، به سادگی چشم خود را بر این موضوع میبندند و هیچ اقدام موثری برای مقابله با این دستکاریهای آشکار انجام نمیدهند.»
در واکنش به این اتهامات، مشاور لیستینگ صرافیها تاکید میکند که تمام صرافیها در این دستکاریها همدست نیستند و بسیاری از صرافیهای معتبر و شناختهشده، اقدامات سختگیرانهای را علیه هرگونه بازارساز غارتگر و همچنین پروژههایی که ممکن است شبیه طرحهای کلاهبرداری باشند، به اجرا میگذارند. به گفته وی، «صرافیهای معتبر در صورت مشاهده فعالیتهای مشکوک، بلافاصله حسابهای معاملاتی مربوطه را مسدود میکنند تا تحقیقات لازم در مورد فعالیتهای آنها انجام شود و از حقوق کاربران و سلامت بازار محافظت گردد.» وی همچنین تاکید میکند که «در حالی که یک رابطه کاری نزدیک بین بازارسازان و صرافیها وجود دارد، به هیچ وجه نفوذ و اعمال نظری از سوی بازارسازان بر صرافیها در مورد لیست شدن یا نشدن یک توکن وجود ندارد. هر صرافی معتبر، فرآیندهای بررسی دقیق و سختگیرانه خود را برای لیست کردن توکنها دارد و بسته به رتبه و اعتبار صرافی، به هیچ وجه امکان چنین تبانی و اعمال نفوذی وجود نخواهد داشت.»
بازاندیشی در مشوقهای بازارسازان: آیا مدل ریتینر جایگزین بهتری است؟
با توجه به خطرات و ابهامات موجود در مدل گزینه وام، برخی از فعالان بازار استدلال میکنند که برای حل مشکلات اساسی این مدل و ایجاد یک اکوسیستم بازارسازی سالمتر و شفافتر، باید به سمت «مدل ریتینر» (Retainer Model) حرکت کرد. در مدل ریتینر، به جای واگذاری توکنها به بازارساز از ابتدا، پروژه به صورت ماهانه یک هزینه ثابت و مشخص را در ازای دریافت خدمات بازارسازی تعریفشده، به بازارساز پرداخت میکند. این مدل، به طور کلی ریسک کمتری را برای پروژهها به همراه دارد، هرچند که ممکن است در کوتاهمدت، از نظر هزینههای مستقیم، گرانتر به نظر برسد.
کریستین اسلاو معتقد است: «مدل ریتینر به مراتب گزینه بهتری نسبت به مدل گزینه وام است، زیرا در این مدل، بازارسازان انگیزه بیشتری برای همکاری بلندمدت و سازنده با پروژهها پیدا میکنند و تلاش میکنند تا به موفقیت و رشد پایدار پروژه کمک کنند. در مقابل، در مدل گزینه وام، شما با یک قرارداد یک ساله با بازارساز مواجه هستید. آنها توکنها را از شما وام میگیرند، به سرعت آنها را در بازار تخلیه میکنند و پس از گذشت یک سال، توکنها را به شما پس میدهند. در نهایت، این مدل برای اکثر پروژهها کاملاً بیارزش و حتی زیانبار خواهد بود.» مدل ریتینر با ایجاد یک رابطه مبتنی بر پرداخت هزینه خدمات، به جای واگذاری داراییهای پروژه به بازارساز، انگیزههای بازارسازان را به سمت ارائه خدمات باکیفیت و بلندمدتتر همسو میکند و از بروز بسیاری از سوءاستفادهها و مشکلات رایج در مدل گزینه وام جلوگیری مینماید.
در حالی که مدل گزینه وام، همانطور که Jelle Buth آن را «غارتگرانه» توصیف میکند، به نظر میرسد، آریل گیونر به نکته مهمی اشاره میکند و آن این است که در تمام این توافقنامهها، هر دو طرف درگیر، با یک قرارداد قانونی و معتبر موافقت میکنند و از مفاد آن آگاه هستند. به گفته گیونر: «من در حال حاضر هیچ راهکار قانونی برای جرمانگاری و ممنوعیت این نوع معاملات نمیبینم. اگر کسی بخواهد به بحث دستکاری بازار و قیمتسازیهای مصنوعی ورود کند، موضوع کاملاً متفاوت خواهد بود، اما در حالت کلی، ما در اینجا با اوراق بهادار به معنای کلاسیک آن سروکار نداریم. بنابراین، این حوزه همچنان یک منطقه خاکستری و نسبتاً قانونگذارینشده در بازار ارزهای دیجیتال محسوب میشود که تا حد زیادی شبیه دوران غرب وحشی است و نیازمند توجه بیشتر قانونگذاران و نهادهای نظارتی است.»
ضرورت افزایش آگاهی، شفافیت و پاسخگویی در بازارسازی ارزهای دیجیتال
خوشبختانه، صنعت ارزهای دیجیتال به تدریج نسبت به خطرات و دامهای بالقوه مرتبط با مدل گزینه وام آگاهتر میشود. افزایش روزافزون موارد سقوط ناگهانی قیمت توکنها که به طور فزایندهای به سوءاستفاده از مدل گزینه وام نسبت داده میشوند، زنگ خطر را برای پروژهها، سرمایهگذاران و فعالان بازار به صدا درآورده است. حساب کاربری زنجیرهای Onchain Bureau در شبکه اجتماعی X، در یک پست حذفشده، ادعا کرد که کاهش ۹۰ درصدی اخیر قیمت توکن OM پلتفرم مانترا (Mantra)، ناشی از یک قرارداد مدل گزینه وام منقضیشده با شرکت FalconX بوده است. اگرچه پلتفرم مانترا این ادعا را به سرعت رد کرد و توضیح داد که FalconX صرفاً یک شریک تجاری است و نه بازارساز آن، اما این رویداد به خوبی نشان میدهد که چگونه مدل گزینه وام به یک سپر بلای دمدستی و رایج برای توجیه سقوط قیمت توکنها تبدیل شده است.
این رویداد و موارد مشابه آن، یک روند رو به رشد و نگرانکننده را برجسته میکنند: مدل گزینه وام به یک سپر بلای راحت برای توجیه سقوط قیمت توکنها تبدیل شده است – و اغلب اوقات، این توجیه چندان هم بیاساس نیست. در فضایی که شرایط معاملات پشت پرده قراردادهای عدم افشا (NDA) پنهان میشوند و نقشهایی مانند «بازارساز» یا «شریک تجاری» در بهترین حالت سیال و مبهم تعریف میشوند، جای تعجب نیست که عموم فعالان بازار بدترین سناریوها و انگیزههای پشت پرده این معاملات را تصور میکنند. Jelle Buth در جمعبندی سخنان خود، با تاکید بر اهمیت شفافیت و پاسخگویی در صنعت بازارسازی ارزهای دیجیتال، میگوید: «ما در مورد این مسائل به صراحت و شفافیت صحبت میکنیم، زیرا شرکت ما از مدل ریتینر برای ارائه خدمات بازارسازی استفاده میکند و به مزایای این مدل نسبت به مدل گزینه وام باور داریم. اما مهمتر از آن، ما به این دلیل در مورد خطرات مدل گزینه وام هشدار میدهیم که معتقدیم این مدل بیش از حد به پروژهها آسیب میزند و آنها را در معرض نابودی قرار میدهد. تا زمانی که شفافیت و پاسخگویی در بازارسازی ارزهای دیجیتال به طور قابل ملاحظهای بهبود نیابد، مدل گزینه وام همچنان به عنوان یکی از سوءتعبیرشدهترین و سوءاستفادهشدهترین معاملات در دنیای پرمخاطره کریپتو باقی خواهد ماند.»
- Topic: بررسی مدل گزینه وام در بازارسازی ارزهای دیجیتال و خطرات آن برای پروژهها
- Subheadings: مدل گزینه وام چگونه کار میکند و چرا به انحراف کشیده میشود؟, دفترچه بازی بازارسازان: نگاهی به عملکرد DWF Labs و Wintermute در مدل گزینه وام, پس از دریافت توکنها، چه سرنوشتی در انتظار پروژهها خواهد بود؟, آیا تمام معاملات بازارسازی به فاجعه ختم میشوند؟, بازاندیشی در مشوقهای بازارسازان: آیا مدل ریتینر جایگزین بهتری است؟, ضرورت افزایش آگاهی، شفافیت و پاسخگویی در بازارسازی ارزهای دیجیتال
- Main Keyword: بازارسازی مدل گزینه وام
- Selected Keywords: مدل گزینه وام, بازارساز ارز دیجیتال, نقدینگی ارز دیجیتال, DWF Labs, Wintermute, مدل ریتینر, قرارداد بازارسازی, قیمت توکن, صرافی ارز دیجیتال, دستکاری بازار, کلاهبرداری, شفافیت, پروژه های کریپتو, ریسک بازارسازی, انتخاب بازارساز, قرارداد بازارسازی ارز دیجیتال
- Meta Description: مقاله جامع درباره مدل گزینه وام در بازارسازی ارزهای دیجیتال: بررسی خطرات پنهان برای پروژه ها، نحوه عملکرد، نمونه ها، و مقایسه با مدل ریتینر به عنوان جایگزین. راهنمای انتخاب بازارساز مناسب و اجتناب از دام معاملات زیانبار.
“`
Comments are closed.